چشم چپش نابینا شده به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا. گفتن باید آب زیر چشمشو بکشیم و ال ا میزنه به مغزش و. زبونم لال میکشتش ام ا اگه آب زیر چشمش بکشن فاتحه ی. شفای این طفل معصوم دعا کنید. به قرآن راه دوری نمیره ممنون میشم اگه. همتون بازنشر كنید تاافراد بیشتری دعا. خداییش دعا كنید بچه ها و بزارید تو وبتون بعد چند وقت. اگه خواستید پاكش كنید خیلی خودخواهی اگه به خاطر.

Mata membuat hidup indah dan sangat berwarna. Sabtu, 12 Desember 2009. Masih teringat jelas di otakku semua jasamu,pengorbananmu untjk diriku. Aku tahu aku tak mungkin bisa membalas semua jasamu banyak kesalahan yang telah ku perbuat yang mungkin membuatmu menangis dan terluka. Aku tahu aku hanya manusia biasa yang tak luput dari dosa dan khilaf. Tapi untukmu aku rela melakukan apapun, bahkan menukar nyawaku untukmu. I LOVE YOU MOM, SO MUCH. Mentari yang slalu terbit di pagi hari.

زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم. زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم. خاطراتشان را که می خوانی. چشمانت از شوق زیبایی زندگیشان پر از اشک می شود. زیر لب گویی کاش من هم شبیه آنها بودم. بله می شود شبیه آنها بود. می شود زندگیت همچون شهدا. رنگ و بویی خدایی داشته باشد. فقط کافیست زندگیمان را از روی دست شهدا کپی کنیم. مدافع حرم شهید محمودرضا بیضائی. یونس با دسته بسته آمد. سگ هار; لقبی در خور .