اگرسکوت این گستره ی بی ستاره مجالی دهد. اگر دلواپسی آن همه ترانه ی بی تعبیر مهلتی دهد. می خواهم از بی پناهی پروانه ها برایت بگویم. از کوچه های بی چراغ. از این حصار هر ور دیوار. از این ترانه ی تار. مدتی بود که دست و دلم به تدارک ترانه نمی رفت. کم کم این حکایت دیده و دل. که ورد زبان کوچه نشینان است. باورم شده بود که دیگر. صدای تو را در سکوت تنهایی نخواهم شنید. راستی در این هفته های بی ترانه کجا بودی. تمام دامنه ی دریا را گشتم تا پیدایت کردم.

C o l o r.

Un blog ki rassembl tt mé poto épi tt le tralala ptdr. É laché plein de com. Moi jdi ke cété 1 tré bonne soiré on na b1.

Et qui sait! Il y a des personnes qui sont dans le même cas que moi.